حمایت از گنج‌نما




 

غزل شمارهٔ ۲۴۹

چون قامت آن سرو سهی کرد هلاکم

سروی بنشانید روان بر سر خاکم

رفتی و دلم چاک شد از دست تو دلبر

باز آ و قدم رنجه نما در دل چاکم

گفتی که هلاکت کنم از ناز و کرشمه

بنشین که من از دست تو امروز هلاکم

شادیم به خاک قدمت همچو هلالی

نه بر سر گورم قدم از ناز که خاکم