حمایت از گنج‌نما




 

غزل شمارهٔ ۹۵۶

چیست عالم سایه بان حضرتش

کیست آدم پاسبان حضرتش

هر چه بود و هست و خواهد بود هم

هست و بود و باشد از آن حضرتش

آفتابش نوربخش عالم است

دادمت روشن نشان حضرتش

مجلس عشق است و ما مست و خراب

باده نوشان عاشقان حضرتش

دل به من ده تا روان گویم ز جان

این معانی از بیان حضرتش

کشتهٔ عشقم از آنم زنده دل

حی جاویدم به جان حضرتش

سید مست است و جام می به دست

رند و سرخوش بندگان حضرتش