حمایت از گنج‌نما




 

غزل شمارهٔ ۱۰۹۶

منم که عاشق دیدار یار خود باشم

منم که والهٔ زلف نگار خود باشم

منم که سیدم و بندهٔ خداوندم

منم که دانه و دام شکار خود باشم

منم چو پرده و جانم امیر پرده نشین

منم که میر خود و پرده دار خود باشم

به هر کنار که باشم از این میان به یقین

چو نیک بنگرم اندر کنار خود باشم

به گرد کوه و بیابان دگر نخواهم گشت

به کنج دل روم و یار غار خود باشم

چرا جفا کشم از هر کسی درین غربت

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

به غیر عشق مرا نیست کاری و باری

از آن مدام پی کار و بار خود باشم

از آنکه عاشق و معشوق نعمةاللهم

به گرد کار خود و کردگار خود باشم