ای دل ز غم جهان که گفتت خون شو
یا ساکن عشوه خانۀ گردون شو
دانی چه کنی چو نیست سامان مُقام
انگار درون نیامدی، بیرون شو
< رباعی شمارهٔ ۱۴۸
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ >