روزاز دورخت بروشنی ماند عجب
آن مقنعهٔ چو شب نگویی چه سبب
گویی که به ما همی نمایی ز طرب
کاینک سر روز ما همی گردد شب
< رباعی شمارهٔ ۲۰
رباعی شمارهٔ ۱۸ >