ای بی تو دلیل اشهب و ادهم تو
اقبال فرو شد که برآمد دم تو
دیوانه شدست عقل در ماتم تو
جان چیست که خون نگرید اندر غم تو
< رباعی شمارهٔ ۳۴۳
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ >