نونو دلم از درد کهن ایمن نیست
و آن درد دلم که دیدهای ساکن نیست
میجویم بوی عافیت لیکن نیست
آسایشم آرزوست این ممکن نیست
< رباعی شمارهٔ ۵۱
رباعی شمارهٔ ۴۹ >