چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
< رباعی شمارهٔ ۲۹
رباعی شمارهٔ ۲۷ >