میرفتم و خون دل براهم میریخت
دوزخ دوزخ شرر ز آهم میریخت
میآمدم از شوق تو بر گلشن کون
دامن دامن گل از گناهم میریخت
< رباعی شمارهٔ ۴۶
رباعی شمارهٔ ۴۴ >