چشمم که نداشت تاب نظارهٔ یار
شد اشک فشان به پیش آن سیم عذار
در سیل سرشک عکس رخسارش دید
نقش عجبی بر آب زد آخر کار
< رباعی شمارهٔ ۳۲۲
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ >