اندر طلب یار چو مردانه شدم
اول قدم از وجود بیگانه شدم
او علم نمیشنید لب بر بستم
او عقل نمیخرید دیوانه شدم
< رباعی شمارهٔ ۴۲۸
رباعی شمارهٔ ۴۲۶ >