محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت
< دوبیتی شمارهٔ ۷
دوبیتی شمارهٔ ۵ >