حمایت از گنج‌نما




 

بر سر قایقش

بر سر قایقش اندیشه کنان قایق بان

دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد:

اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی میداد.

*

سخت طوفان زده روی دریاست

نا شکیباست به دل قایق بان

شب پر از حادثه.دهشت افزاست.

*

بر سر ساحل هم لیکن اندیشه کنان قایق بان

نا شکیباتر بر می شود از او فریاد:

کاش بازم ره بر خطه ی دریای گران می افتاد!

< پاسها از شب...

        

کک کی >