قوم گفتند ار شما سعد خودیت
نحس مایید و ضدیت و مرتدید
جان ما فارغ بد از اندیشهها
در غم افکندید ما را و عنا
ذوق جمعیت که بود و اتفاق
شد ز فال زشتتان صد افتراق
طوطی نقل شکر بودیم ما
مرغ مرگاندیش گشتیم از شما
هر کجا افسانهٔ غمگستری ست
هر کجا آوازهٔ مستنکری ست
هر کجا اندر جهان فال بدی ست
هر کجا مسخی نکالی ماخذی ست
در مثال قصه و فال شماست
در غمانگیزی شما را مشتهاست