روزی نظرش بر من درویش آمد
دیدم که معلم بداندیش آمد
نگذاشت که آفتاب بر من تابد
آن سایه گران چو ابر در پیش آمد
< رباعی شمارهٔ ۵۴
رباعی شمارهٔ ۵۲ >