حمایت از گنج‌نما




 

ایکه ز من فزدوه ئی گرمی آه و ناله را

ایکه ز من فزدوه ئی گرمی آه و ناله را

زنده کن از صدای من خاک هزار ساله را

با دل ما چها کنی تو که ببادهٔ حیات

مستی شوق می دهی آب و گل پیاله را

غنچهٔ دل گرفته را از نفسم گره گشای

تازه کن از نسیم من داغ درون لاله را

می گذرد خیال من از مه و مهر و مشتری

تو بکمین چه خفته ای صید کن این غزاله را

خواجهٔ من نگاه دار آبروی گدای خویش

آنکه ز جوی دیگران پر نکند پیاله را