Logo



 

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است

نگاه او بتماشای این کف خاک است

گمان مبر که بیک شیوه عشق می بازند

قبا بدوش گل و لاله بی جنون چاک است

حدیث شوق ادا میتوان بخلوت دوست

به ناله ئی که ز آلایش نفس پاک است

توان گرفت ز چشم ستاره مردم را

خرد بدست تو شاهین تند و چالاک است

گشای چهره که آنکس که لن ترانی گفت

هنوز منتظر جلوهٔ کف خاک است

درین چمن که سرود است و این نوا ز کجاست

که غنچه سر بگریبان و گل عرقناک است