Logo



 

شمارهٔ ۴

مردند همه، در هوسی، چتوان کرد

من با که برآرم نفسی، چتوان کرد

دیرست که روز باز بودست ولیک

بیدار نمیشود کسی، چتوان کرد

< شمارهٔ ۵

        

شمارهٔ ۳ >