ای بس که دلم بر در تو خون بگریست
و آواز نیامد ز پس پرده که کیست
گر در من دلسوخته خواهی نگریست
گر خواهم مرد جاودان خواهم زیست
< شمارهٔ ۲۰
شمارهٔ ۱۸ >