فرسودنِ لعلِ آبدارت بر من
بنمودنِ زلفِ بیقرارت بر من
یک بوسه بخواهم و صدم عشوه دهی
وآنگه گویی ازین هزارت بر من
< شمارهٔ ۱۱
شمارهٔ ۹ >