گل گفت: چو نیست هفتهای روی نشست
از کم عمری پشت امیدم بشکست
هر چند چو آتشم بدین سیرآبی
بر خاک فتاده میروم باد به دست
< شمارهٔ ۳۱
شمارهٔ ۲۹ >