بلبل به سحرگه غزلی تر میخواند
تا ظن نبری کان غزل از بر میخواند
از دفتر گل باز همی کرد ورق
وز هر ورقش قصّهٔ دیگر میخواند
< شمارهٔ ۳۶
شمارهٔ ۳۴ >