شمع آمد و گفت: هر که مردی بودست
سوزش چو من از غایتِ دردی بودست
گر گریم تلخ هم روا میدارم
کز شیرینیم پیش خوردی بودست
< شمارهٔ ۶۶
شمارهٔ ۶۴ >