گفت با مجنون شبی لیلی براز
کای بعشق من ز عقل افتاده باز
تا توانی با خرد بیگانه باش
عقل را غارت کن و دیوانه باش
زانک اگر تو عاقل آئی سوی من
زخم بسیاری خوری در کوی من
لیک اگر دیوانه آئی در شمار
هیچکس را با تو نبود هیچ کار
< الحكایة و ا...
المقالة ال... >