حمایت از گنج‌نما




 

غزل شماره ۷۹

این نگه و چشم و زلف و رو که تو داری

با دل آســـــوده سنگ را نگذاری

با لبش ای لعل ناب در چه حسابی

با رخش ای آفتـــاب در چه شمـــاری

از تو یکی قطره آب بحر محیط است

و ز تو یکی ذره ز آفتاب هزاری

دین و دل ای پادشاه صورت و معنی

ما بتو دادیم، اختیار تو داری

هیچ تو از روز بازخواست نترسی

هیچ تو شـــرم از خدا و خلق نداری

دل چو رضی مینهی به درد وداعش

چاره نداری جز آنکه جان بسپاری