ترکم چو کمان کشید کردم نگهش
دیدم مه و عقربی به زیر کلهش
مه بود رخش عقرب زلف سیهش
وز عقرب در قوس همی رفت مهش
< رباعی شمارۀ ۱۱۲
رباعی شمارۀ ۱۱۰ >