ای تو به مجردی نرفته گامی
چهات زهرۀ آن بود که جویی کامی
تو درد فراق نیمه شب برده نهای
در صحبت او کجا رسی تا خامی
< رباعی شمارهٔ ۱۸۱
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ >