Logo



 

غزل ۶۶

مشورت با غمزه چشمت را پی تسخیر کیست

باز این تدبیر بهر جان بی تدبیر کیست

دست یاری کاستین مالیده جیب ما گرفت

جیب ما بگذاشت تا دیگر گریبانگیر کیست

ای خدنگ غمزه ضایع کن به ما هم ناوکی

تا بداند جان ما آماجگاه تیر کیست

این غرور نازیاد از بندی نو میدهد

حسن را در دست استغنا سر زنجیر کیست

بنده‌ای چون من که خواهد از تو قیمت یک نگاه

آورد گر دیگری در بیعش از تقصیر کیست

نام گو موقوف کن وحشی که این طومار شوق

هست گویا کز زبان عجز بی تأثیر کیست

< غزل ۶۷

        

غزل ۶۵ >