حمایت از گنج‌نما




 

غزل ۱۳۳

اینست کزو رخنه به کاشانهٔ من شد

تاراجگر خانهٔ ویرانه من شد

اینست که می‌ریخت به پیمانهٔ اغیار

خون ریخت چو دور من و پیمانهٔ من شد

اینست که چشم تر من ابر بلا ساخت

سیل آمد و بنیاد کن خانهٔ من شد

اینست که چون دید پریشانی من ، گفت :

وحشی مگر اینست که دیوانهٔ من شد

< غزل ۱۳۴

        

غزل ۱۳۲ >