Logo



 

غزل ۲۹۰

از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم

که با تردامنان یار است جانانی که من دارم

اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من

ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم

ز مردم گر چه می‌پوشم خراش سینهٔ خود را

ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم

کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن

نمی‌ارزد به چندین درد سر جانی که من دارم

مپرس از من که ویران از چه شد غمخانه‌ات وحشی

جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم

< غزل ۲۹۱

        

غزل ۲۸۹ >