Logo



 

غزل ۳۸۰

جایی روم که جنس وفا را خرد کسی

نام متاع من به زبان آورد کسی

یاری که دستگیری یاری کند کجاست

گر سینه‌ای خراشد و جیبی درد کسی

یاریست هر چه هست و ز یاری غرض وفاست

یاری که بیوفاست کجا می‌برد کسی

دهقان چه خوب گفت چو می‌کند خاربن

شاخی کش این بر است چرا پرورد کسی

وحشی برای صحبت یاران بی‌وفا

خاطر چرا حزین کند و غم خورد کسی

< غزل ۳۸۱

        

غزل ۳۷۹ >