خاقانی را دل تف از درد بسوخت
صبر آمد و لختی غم دل خورد بسوخت
پروانه چو شمع را دلی سوخته دید
با سوختهای موافقت کرد بسوخت
< رباعی شمارهٔ ۴۲
رباعی شمارهٔ ۴۰ >