مسعود که هست سعد سلمان پدرش
جایی است که از چرخ گذشته است سرش
در حبس بیفزود به دانش خطرش
عودی است که پیدا شد از آتش هنرش
< رباعی شمارهٔ ۴
رباعی شمارهٔ ۲ >