چون حسن تو رنج من به عالم سمرست
کارم چو سر زلف تو زیر و زبرست
دیدم ز غمت بسی جفاها لیکن
نادیدن تو ز هرچه دیدم بترست
< رباعی شمارهٔ ۵۳
رباعی شمارهٔ ۵۱ >