زلف تو که در فتنه کنون میآید
از غارت جان و دل نمیآساید
وای از شب زلف تو که گر کار اینست
بس روز قیامت که جهان آراید
< رباعی شمارهٔ ۲۱۳
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ >