وصل تو که از سنگ برون میآید
در کوکبهٔ خیال چون میآید
با هجر همیگوید ازین رنگرزی
من میدانم که بوی خون میآید
< رباعی شمارهٔ ۲۱۸
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ >