دی کرد وداع بر جناح سفرم
تا دست فراق کرد زیر و زبرم
او میشد و جان نعره همی زد ز پیاش
آهسته ترک تاز که من بر اثرم
< رباعی شمارهٔ ۲۹۷
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ >