آن بت که به دست غم گرفتارم ازو
وز دست همی درگذرد کارم ازو
بیزار شدست از من و من زارم ازو
دل نی و هزار درد دل دارم ازو
< رباعی شمارهٔ ۳۷۳
رباعی شمارهٔ ۳۷۱ >