حمایت از گنج‌نما




 

غزل شمارهٔ ۴۷

باد سهند بین که : برین مرغزارها

چون می‌کند ز نرگس و لاله نگارها؟

در باغ رو، که دست بهار از سر درخت

بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها

ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست

می در پیالها کن و گل در کنارها

نتوان شکایت ستم روزگار کرد

گر من درین حدیث کنم روزگارها

وقتی من اختیار دلی داشتم به دست

عشق آمد و ز دست ببرد اختیار ها

گر بر دل تو هست غباری ز داغ غم

بنشین، که جام می بنشاند غبارها

تا این بهار نامه بود، هیچ مجلسی

بی‌یاد اوحدی نبود در بهارها