دیشب دل من خیال تو مهمان داشت
بر خوان تکلف جگری بریان داشت
از آب دو دیده شربتی پیش آورد
بیچاره خجل گشت ولیکن آن داشت
< رباعی شمارهٔ ۴۴
رباعی شمارهٔ ۴۲ >