ای غم گذری به کوی بدنامان کن
فکر من سرگشتهٔ بی سامان کن
زان ساغر لبریز که پر می ز غمست
یک جرعه به کار بی سرانجامان کن
< رباعی شمارهٔ ۵۴۰
رباعی شمارهٔ ۵۳۸ >