عشقت که به دل گرفتهام چون جانش
در دست و به صبر میکنم درمانش
وز غایت عزت که خیالت دارد
در خانهٔ چشم کردهام پنهانش
< رباعی شمارهٔ ۱۰
رباعی شمارهٔ ۸ >