حمایت از گنج‌نما




 

گزیدهٔ غزل ۵۱۰

تیغ بر گیر تاز سر برهم

تیر بکشای کز نظر برهم

آشکارم بکش که تا باری

هم زسر هم ز درد سر برهم

با خودم جرعه ببخش از لب

تاازین عقل حیله گر برهم

بیتو دایم چگونه باید زیست

اگر از مرگ پیش‌تر برهم

گفتی‌ام ، خوش بزی و عشق مباز!

زنده از دست تو اگر برهم

جور کردی ، به آه رخصت ده

بو که از سوزش جگر برهم