ای عذار تو از آفتاب تا بی یافت
گمان مبر که عذارت در آفتاب بسوخت
ولی چو در رهت افتاد آفتاب به مهر
جمال روی تو را دل بر آفتاب بسوخت
< قطعه شمارهٔ ۱۵
قطعه شمارهٔ ۱۳ >