چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است
مردانه بمیر! این چه بیچارگی است
تو خون و نجاستی و مشتی رگ و پی
انگار نبود، این چه غم خوارگی است
< شمارهٔ ۱۲
شمارهٔ ۱۰ >