بر آب روان و سبزه ای شمع طراز
می در ده و توبه بشکن و چنگ بساز
خوش باش که نعره میزند آب روان
میگوید: رفتم که دگر نایم باز
< شمارهٔ ۴۳
شمارهٔ ۴۱ >