از آرزوی خیال تو روز دراز
در بند شبم با دل پر درد و نیاز
وز بیخوابی همه شب ای شمع طراز
میگویم کی بود که روز آید باز
< رباعی شمارهٔ ۲۴۱
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ >