چون حال دل من ز غمت گشت تباه
آویخت در آن زلف دل آشوب سیاه
ز آنسان که در آتش سقر اهل گناه
آرند به مار و کژدم از عجز پناه
< رباعی شمارهٔ ۲۱
رباعی شمارهٔ ۱۹ >