چون دیده فرو ریخت به رخ بینایی
وز دل اثری نماند جز رسوایی
ای جان تو چه میکنی کرا میپایی
نیکو سر و کاریست تو درمیبایی
< رباعی شمارهٔ ۴۴۱
رباعی شمارهٔ ۴۳۹ >